سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاس و آفتابگردونش
 
آخرین مطالب
لینک دوستان

لذت نبرد با بالا و پائین های دنیا رو همه مون کم و بیش تجربه کردیم.

هر کس به اندازه ی خودش.

در روزهای زمستان سال 1391 اینجانب به شدت درگیر دست و پنجه نرم کردن با زندگی هستم...

روزهای خوب و روزهای بد... هر دوشون در روزگارم جا خوش کردن!

سخت کار کردن و مشغولیت داشتن شاید بیشترین چیزی باشه که دارم ازش لذت میبرم! 

لذت میبرم از اینکه اونقدر کار سرم ریخته که مجبور باشم برنامه ریزی کنم!! (اعتراف میکنم که این مساله مجالی نمیده که اون روی تنبل و نازک نارنجی آفتابگردون خودی نشون بده! پوزخند خوابم گرفت)

خدا رو شکر که این روزها با تلاش میگذرن 

هر وقت هم که نا امید میشم و احساس خستگی و کم آوردن و بی حوصله بودن و بدبختی و بدشانسی و شکست و... میخواد بیاد سراغم، یاد چند صفحه ی آخر کتاب جدید ژنتیکی که خریدم میوفتم! "عکسهای مبتلایان به انواع سندرم ها و بیماریهای مادرزادی..........." (که حتی نگاه کردن به عکس هاشم کلی دل میخواد...)

اونوقته که اشک از گوشه ی چشمم سرازیر میشه

یه سر میرم جلوی آئینه

به تقارن چهره م نگاه میکنم

به اینکه هر چیزی در بدنم سر جای خودشه

و ته دلم میگم:

خدا رو هزاااااااااااااااااااااااراااااااااااااااااااااان مرتبه شکر...


[ چهارشنبه 91/10/20 ] [ 4:50 عصر ] [ آفتابگردون ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

وقتی تو نیستی بلاتکلیفم مثل گل آفتابگردون در روزهای ابری...اللهم عجل لولیک الفرج...
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 69
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 188328