سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاس و آفتابگردونش
 
آخرین مطالب
لینک دوستان
[ دوشنبه 89/9/15 ] [ 9:37 صبح ] [ آفتابگردون ] [ نظرات () ]

دلم حال و هوای محرم گرفته... وبلاگم نیز...

التماس دعا...


[ جمعه 89/9/12 ] [ 8:43 عصر ] [ آفتابگردون ] [ نظرات () ]

بیست و دو سال گذشت...

با همه ی پستی ها و بلندی هاش...

در آغاز بیست و سومین سال م...

هر سال روز تولدم احساس بزرگتر شدن میکردم و خوشحال بودم از این بزرگتر شدنم...

امسال اما فرق میکنه برام...

خوشحال هستم اما حقیقت اینه که خوشحالی سالهای قبل رو ندارم...

خیلی دلم پر درده...

چقدر باید در مقابل فرهنگ ها و اعتقادات اشتباه تسلیم شد و صبوری کرد؟؟؟

محرم نزدیکه...

بعدشم صفر...

3 ماه دیگه.................

و حدالقل تا اون زمان هیچی.................

چقدر دلم پر درده... اونقدر که نمیدونم از کجاش بگم و چطوری غم هاش رو فریاد بزنم...

همه ش فکر میکردم که امسال روز تولدم بعد از سالها آرامش پیدا میکنم و از ته دل خوشحالم... اما نشد...

میتونست اینطوری نباشه... اونم بعد از این همه انتظار... از حق نگذریم میتونست خیلی بدتر هم باشه... تا همین جاشم خدا رو شکر... به خدا قسم که حرفهام ناشکری نیست و به خدا شکایتی ندارم....! دلم از دست فرهنگهای اشتباه و ظلم های آشکاری پره که مطمئنم خداوند هم به هیچ وجه ازشون راضی نیست...

فقط حرفای مادر شوهرم و اعتمادم به قولهای ایشون و یاس آرومم کرده فعلا و منتظرم...

بگذریم...

یعنی سال دیگه تو این روز چطوریم؟ اصلا زنده م؟ کجام؟ چه میکنم؟ چه حالی دارم؟ خییییییییییییییییییلی برام غیر قابل پیش بینیه...

 

 

پ.ن1: مامان امروز قشنگ ترین حرفی رو بهم زد که تو تمام سالروزهای تولدم شنیدم. مامان گفت:  از خدا تشکر کن که لایق بنده بودن دونستت و آفریدت... حالا دارم با خودم فکر میکنم که واقعا لایق بودم؟؟؟ ای کاش بودم.................

پ.ن2: دو روز پیش دختر خاله ی یاس اولین نوه ی خانواده ی مادریشو به دنیا آورد. یه دختر تپل که هنوز ندیدمش! ولی امروز میرم براش کادو بخرم. بعد از کلی گشتن یه سارافون خیییییییییییییییییلی ملوس دیدم که فکر کنم خیلی به یه دختر ناز و کوچولو بیاد!

پ.ن3: هر کی میخواد کادوی تولد بفرسته برام بی تعارف بگه تا آدرس پستی بفرستم براش!

پ.ن4: التماس دعا...


[ دوشنبه 89/9/8 ] [ 10:32 صبح ] [ آفتابگردون ] [ نظرات () ]

چکه چکه انتظار 16

   

هیئت هفتگی سه شنبه شب ها پیش کش به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

 

  
 

تعجیل در فرج مولانا صاحب الزمان(عجل الله) صلوات

        اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

 

  

سخنرانی:

در این جلسه با یاد آوری اجمالی علائم حتمی و غیر حتمی ظهور، به یکی از علائم مهم که این روزها به نظر میرسه داره به تحقق می پیونده (ان شا الله) می پردازیم. از همین جا از دوستان فرصت میخوام تا به امید خدا اگر در توانم باشه یکی دو جلسه ی بعدی هیئت هم در این وبلاگ برگزار بشه که ان شا الله به مباحث مهمی درباره ی فتنه های آخرالزمان بپردازیم.

 

نشانه های ظهور:

   

فضیل بن یسار از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمودند:«نشانه‌های ظهور دو دسته است: یکی نشانه‌های غیرحتمی  (که به فضل پروردگار تا به امروز شمار بسیار زیادی از این علائم غیر حتمی به وقوع پیوستند و بشارت دهنده ی نزدیکی ظهورند) و دیگر نشانه‌های حتمی، خروج سفیانی از نشانه‌های حتمی است که راهی جز آن نیست.»  (غیبت نعمانی، با ترجمه غفاری، باب18، ص429)

 

علائم حتمی الوقوع ظهور با استفاده از روایات معصومین علیه السلام، اندک است. در روایتی امام صادق(ع) می‌فرمایند:  

«پیش از ظهور قائم(عج) پنج نشانه حتمی‌ است:  قیام یمانی، فتنه سفیانی، صیحه آسمانی،  قتل نفس زکیه و شکافتن زمین و فرو رفتن عده‌ای در بیابان» (کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ص650) 

    علائم حتمی بر طبق روایات، مدت اندکی قبل از ظهور به وقوع می پیوندند (در حد چند روز تا چند ماه) اما در میان علائم غیر حتمی، بعضی مهم تر و بشارت دهنده تر هستند، یکی از این علائم بشارت دهنده ی نزدیکی ظهور، مرگ عبدالله حاکم حجازه !

   

امام صادق در این زمینه می فرماید : هرکس برای من مرگ عبدالله را تضمین کند من ظهور قائم را برای او تضمین می کنم …همچنین از آن حضرت روایت شده است که : زمانیکه مردم در سرزمین عربستان در حال وقوف می باشند سواری با شتر سبک سیر به آنجا وارد می شود و مرگ خلیفه را خبر می دهد و با مرگ او فرج آل محمد و گشایش کار تمام مردم فرا می رسد .

آنگاه که مرگ عبد الله فرا رسد، مردم در جانشینى او نسبت به هیچکس به توافق نمى رسند و این جریان تا ظهور حضرت صاحب الامر همچنان ادامه مى یابد، عمر سلطنت هاى چندین ساله بسر آمده ، نوبت پادشاهى چند ماهه و چندین روزه فرا مى رسد. ابوبصیر مى گوید: پرسیدم : آیا این وضع به طول مى انجامد؟ فرمود: هرگز.و این درگیرى بعد از کشته شدن این پادشاه (عبدالله ) منجر به کشمکش بین قبیله هاى حجاز مى شود. ( بحار 52 ص 210 و 240 )

 در حدیثی دیگر بدین مضمون روایت شده که: عربستان پادشاهی خواهد داشت که نام او ، نام یک حیوان است و پادشاه بعدی که برادر اوست عبدالله نام دارد و بعد از عبدالله ظهور خواهد بود.....(توضیح اینکه فهد (نام پادشاه قبلی عربستان پیش از ملک عبدالله، ملک فهد بوده) در زبان و ادبیات عرب بمعنای یوزپلنگ است)

 

در یکی از سایتها خوندم که:  در تاریخ 6/11/ 87 یکی از دستگاههای اطلاعاتی آمریکا برای تبیین هرچه بهتر اوضاع عربستان جهت تنظیم روابط آینده امریکا و عربستان به رئیس جمهور جدید اوباما داد که بسیار عجیب و قابل تامل است. که در آن مرگ زود هنگام (چند ماهه) ملک عبدالله را پیش بینی کرده و نزاع قدرت شدید را در بین شاهزادگان سعودی غیر قابل اجتناب می داند و ذکر می کند که در مدت کوتاهی 5 پادشاه در عربستان عوض خواهد شد قابل ذکر است که آمریکا به علت نفوذ و تسلط شدید بر عربستان بر بسیاری از اسرار محرمانه حکومتآنجا دسترسی دارد.

توضیح در مورد این خبر: البته که از دشمنان اسلان هیچ مکر و حیله ای بعید نیست! ولی سند این مورد رو دقیق جست و جو نکردم.

  

ملک عبدالله

حالات مختلف در مورد انتشار خبر بیماری ملک عبدالله ، حاکم عربستان: 

 در مورد انتشارخبر بیماری ملک عبدالله در طی روزهای گذشته ، این احتمال وجود دارد که عبدالله ملعون مدتی قبل مرده باشد و حکومت عربستان بخواهد برای جلوگیری از هرج و مرج مخصوصا در ایام حج از انتشار خبر مرگ او جلوگیری کند (همچنانکه بنابرروایات مرگ او 40 روز مخفی نگاه داشته شده است) اما اکنون که بر طبق مراسم هرسال این ملعون باید در انظار عمومی ظاهر می شد ، چند روز قبل از آن با صدوراطلاعیه ای و به بهانه تجویز پزشک مبنی بر استراحت ، بخواهند باز هم مرگ او را مخفی نگاه دارند و بهانه ای برای عدم حضور او در مراسم حج و انظار عمومی بتراشند.

 این احتمال(هرچند ضعیف) وجود دارد که این یک بازی شیطانی برای ناامید کردن و دلسرد کردن منتظران امام زمان(عج) باشد تا پس از اینکه موج اشتیاق و بشارت ظهور در میان شیعیان بالا گرفت ، به ناگاه با ظاهر شدن عبدالله در صفحه تلویزیونی ، بخواهند اعتقادات شیعیان را به سخره گیرند و به خیال خام خود در انتظار و عقاید شیعیان خدشه وارد کنند و مکروا و مکر الله و الله خیرالماکرین.این احتمال وجود دارد که عبدالله اکنون در بستر بیماری باشد و عاقبت نیز در همین بستر بیماری فوت کند
در این صوت این سئوال پیش می آید اگر چنین چیزی رخ دهد پس پیش بینی روایات شریف در مورد مرگ عبدالله که مرگ او را به علت قتل توسط غلامش می دانند چه خواهد شد که باید گفت ، بداء برای چنین مسائلی نیز ، امکان وقوع دارد ، کل یوم هو فی شان

 در جایی که به فرموده بزرگان و با استفاده از گزاره های مهدوی و روایات شریف امکان تغییر حتی در علائم حتیمه وجود دارد ، با در نظر گرفتن این مسئله تغییرات در نشانه های غیرحتیمه صدالبته وجود دارد ، که یکی از آنها می تواند چگونگی مرگ عبدالله باشد و البته علت هم می تواند حکمتهای پنهان الهی باشد ، همانگونه که خداوند حکیم در وعده خویش به موسی و قوم بنی اسرائیل در زمانی که وعده داده بود تغییری ایجاد نموده و 10 روز بر آن افزود تا بدینوسیله بخشی از بهانه جویان و فتنه گران بنی اسرائیل را رسوا و نابود کند ، این احتمال وجود دارد که این حکمت ها و مصلحت ها و تغییرات در هر زمانی علی الخصوص عصربسیار حساس کنونی که عصر ظهور است رخ دهد و یکی از آنها می تواند تغییرات در نشانه های ظهور از حتیمه تا غیرحتیمه باشد هرچند نشانه های حتیمه بنابر تاکید روایات حتما رخ خواهد داد ولی تغییرات در نحوه و زمان وقوع آنها محتمل است. (به نقل از : ظهور بسیار نزدیک است)

  

 

انتشار خبر بیماری عبدالله عربستان از چند منظرقابل بررسی و تامل است:

  
آیا عبدالله مرده و اینک در جهنم الهی به عذابی دردناک دچار است؟!
آیا عبدالله واقعا بیمار است ؟ بیماری خفیف کمردرد یا سکته ؟!
آیا انتشار این خبر می تواند نقشه ای شیطانی برای ایجاد یاس و تشکیک در عقاید شیعیان باشد؟! (مثلا اینکه با چنین جو سازی هایی و با نمایان ساختن ناگهانی ملک عبد الله زنده، عقاید و امید و انتظار شیعیان رو به بازی بگیرند....)
 آیا ممکن است برخلاف برخی از احادیث مرگ عبدالله به گونه ای دیگر و به مرگ طبیعی رخ دهد؟!
آیا خداوند حکیم در نظر دارد از اکنون با برخی تغییرات در ظهور مارهای خوش و خط و خال و خطرناک برای جامعه مهدوی را نابود کند؟!
 


 توضیح: در یکی از فرم های گفت و گو در این مورد خوندم که رئیس جمهور، آقای دکتر احمدی نژاد، مدتی پیش با ملک عبد الله تماس تلفنی داشتند و جویای حالش شده بودند. بعید نیست هنوز زنده باشه، بعید نیست بیماریش خفیف و یا حتی خیلی شدیدتر از اخبار منتشر شده باشه، هر اتفاقی که بیفته و هر نقشه ای در پشت این جریان به راه افتاده باشه، مهم اینه که با آگاهی و محققانه مساله رو بررسی کنیم. اما در حالت کلی روندی که داره طی میشه به امید خدا برای شیعیان و همه ی آزاد مردان و زنان حق جو بسیار بسیار بسیار بشارت دهنده ست...

 

پذیرایی:رهبر معظم انقلاب: همه باید مراقب "روزنه "‌های امید دشمنان باشند.

 + کتاب عصر ظهور نوشته ی آقای کورانی رو حتما حتما حتما مطالعه بفرمائید...


التماس دعای فرج...  و همه ی دعاهای خوب دیگه... به ویژه تو این روزها یاس و آفتابگردونش خیلی به دعای دوستان نیاز دارن...

 

 


[ سه شنبه 89/9/2 ] [ 1:1 صبح ] [ آفتابگردون ] [ نظرات () ]
آورده اند که روزى یکى از بزرگان عرب به سفر حج مى رفت . نامش عبد الجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت .



چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد.عبد الجبار براى تفرج و سیاحت ، گرد محله هاى کوفه بر آمد. از قضا به خرابه اى رسید. زنى را دید که در خرابه مى گردد و چیزى مى جوید. در گوشه مرغک مردارى افتاده بود، آن را به زیر لباس کشید و رفت


عبد الجبار با خود گفت : بى گمان این زن نیازمند است و نیاز خود را پنهان مى دارد. در پى زن رفت تا از حالش آگاه گردد. چون زن به خانه رسید، کودکان دور او را گرفتند که اى مادر! براى ما چه آورده اى که از گرسنگى هلاک شدیم ! مادر گفت : عزیزان من ! غم مخورید که برایتان مرغکى آورده ام و هم اکنون آن را بریان مى کنم .


عبد الجبار که این را شنید، گریست و از همسایگان احوال وى را باز پرسید. گفتند: سیده اى است زن عبدالله بن زیاد علوى ، که شوهرش را حجاج ملعون کشته است . او کودکان یتیم دارد و بزرگوارى خاندان رسالت نمى گذارد که از کسى چیزى طلب کند.


عبد الجبار با خود گفت : اگر حج مى خواهى ، این جاست . بى درنگ آن هزار دینار را از میان باز و به زن داد و آن سال در کوفه ماند و به سقایى مشغول شد.


هنگامى که حاجیان از مکه باز گشتند، وى به پیشواز آنها رفت . مردى در پیش قافله بر شترى نشسته بود و مى آمد.

چون چشمش بر عبد الجبار افتاد، خود را از شتر به زیر انداخت گفت : اى جوانمرد! از آن روزى که در سرزمین عرفات ، ده هزار دینار به من وام داده اى ، تو را مى جویم . اکنون بیا و ده هزار دینارت را بستان !


عبد الجبار، دینارها را گرفت و حیران ماند و خواست که از آن شخص حقیقت حال را بپرسد که وى به میان جمعیت رفت و از نظرش ناپدید شد.


در این هنگام آوازى شنید که : اى عبد الجبار! هزار دینارت را ده هزار دادیم و فرشته اى به صورت تو آفریدیم که برایت حج گزارد و تا زنده باشى ، هر سال حجى در پرونده عملت مى نویسیم ، تا بدانى که هیچ نیکوکارى بر درگاه ما تباه نمى گردد که :

 انا لا نضیع اجر من احسن عملا

 

   

پ.ن 1: منبع این داستان رو پیدا نکردم، اما حتی اگه واقعیت نداشته باشه، مشابهش در تاریخ بسیار بوده....

 

پ.ن 2: امروز رفتم سی تی اسکن، به آقای همسر هم گفتم! شاید عمل کنسل شه... تا خدا چی بخواد... فقط دعا کنید خوب شم... چه بی عمل... چه با عمل!


[ دوشنبه 89/9/1 ] [ 7:52 عصر ] [ آفتابگردون ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

وقتی تو نیستی بلاتکلیفم مثل گل آفتابگردون در روزهای ابری...اللهم عجل لولیک الفرج...
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 185457