یاس و آفتابگردونش | ||
یک سال گشت... شاید هم گرد شد! سال گذشته در همین روز و همین ساعت بود که بعد از 6 سال روزهای سخت، به عقد همسرم در آمدم تا عمری آرامش و آسایش داشته باشم... الان دیگر 7 ساله شدیم! از طرفی هم 1 ساله از طرف های دیگر هم عدد های دیگر!! خدا میداند که تکلیف سختی های پس از این و تکلیف آرامش زندگیمان از این به بعد چگونه خواهد شد... پ.ن: با همه ی بالا و پائین ها و دردها و سختی های این یک سال و سالهای پیشتر، باز هم از همسرم ممنونم که خودش را کنار نکشید و با همه ی دردهای دل و روح و جسمش، در صحنه ماند... [ جمعه 91/1/11 ] [ 12:27 عصر ] [ آفتابگردون ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |