یاس و آفتابگردونش | ||
روزی گالیلئو گالیله ، در دادگاهی که برای بررسی اتهامش مبنی بر تائید نظریه ی کوپرنیک - در رد فرضیه ی دیرین زمین مرکزی - تشکیل شده بود، مجبور شد اعتراف کند که ارسطو درست گفته و زمین مرکز عالم است! ابراز عقیده ای که خود عمیقا میدانست جز سرپوش گذاشتن بر حقیقتی بدیهی بیش نیست... حقیقتی که میدانستش ولی مجبور بود پنهانش کند نمیدانم آن روزها گالیله دقیقا چه احساسی داشت! نمیدانم آیا فقط در ظاهر انکار کرد یا در درون هم میجنگید تا به هر نحو که شده چنین حقیقتی را برای خودش هم دروغ جلوه دهد! تا شاید بار آلام درونیش کمتر شود... نمیدانم تجربه کردی یا نه، اما من از راه صعبی که تجربه اش کردم میگویم که سخت ترین کار عالم جنگ و جدال درونیست... آن زمان که بدانی راست کدام است و دروغ چیست، همان وقتی که حقایق برایت هویدا شوند، اما مجبور باشی، یا خودت را مجبور کنی! که همان بدیهیات را وارونه برای خودت حل و فصل کنی... تا کمتر دردت بگیرد... سخت ترین حس عالم این است که بخواهی با زور به چشمانت اجبار کنی که به خاطر قلبت هم که شده، دیده هایش را انکار کند و درمانده ترین زمان زندگی آن لحظه ایست که هیچ مجرایی برای انکار حقایق تلخ نداشته باشی ولی باز هم ته دلت بگویی: شاید اشتباه میکنم...
[ شنبه 90/12/27 ] [ 12:14 عصر ] [ آفتابگردون ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |