یاس و آفتابگردونش | ||
مثل همه ی اول مهرها ساعت زنگ میخورد از خواب بیدار میشوم شور و شوق دارم! از آمدن پائیز خوشحالم...
مثل همه ی اول مهر ها از شب قبل به خاطر هیجان زیاد رفتن به یک کلاس بالاتر بیخواب نشده ام!! و مثل هر سال کیف و کتاب و قلمم آماده نیست نه دفتری را جلد کردم و نه پوشه ای را مرتب! کفش و لباس تازه هم هنوز نخریدم! و دیگر اسمم در لیست حضور و غیاب هیچ کلاسی نیست...
همسرم را بدرقه ی کارش میکنم کامپیوتر را روشن میکنم و به دنبال بودجه بندی ها و بارم بندی های درس مربوطه ام! همانی که قرار شده امسال تدریس اش کنم... [ شنبه 91/7/1 ] [ 9:5 صبح ] [ آفتابگردون ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |