سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاس و آفتابگردونش
 
آخرین مطالب
لینک دوستان

از سالها پیش، از دوران کودکی و نوجوانیم، نمیدونم چرا، ولی همیشه یه حس خیلی خاص همراهم بود

همیشه میدونستم که درگیر عشق خاصی خواهم شد

میدونستم...

شاید برای شما هم پیش اومده باشه که حسی رو نسبت به آینده تون داشته باشید

و اون حس بشه واقعیت زندگی تون...

همیشه میدونستم که ازدواجم، همسرم... همین هایی هست که این روزها شده واقعیت زندگیم...

"عشق" قابل توصیف نیست

شاید مادرها بیشترین موجوداتی باشند که معنای عشق رو بفهمن و درک کنن

اگر از من بخوان "عشق" رو تعریف کنم

فقط میتونم بگم که عشق واقعی، خودش رو در طی زمان، و بعد از سنگ محک های عجیب و غریب دنیا نشون میده...

فقط میتونم بهت بگم که: یا دور عاشقی رو برای همیشه خط بکش، یا منتظر سخت ترین امتحانات این دنیا باش...

میگن: هر که در این بزم مقرب تر است/ جام بلا بیشترش میدهند...

راسته!

خدا هم عاشقی میکنه... اینهمه امتحان سخت برای نزدیکترینهاش طراحی کرده... و اگر ادعا کنی خدا رو بیشتر دوست داری، اگر ادعا کنی عاشقشی، سخت محکت میزنه...

من مقرب درگاه خدا که نیستم هیچ، تازه رو سیاه ترین هم هستم

اینهایی که گفتم، پس دادن درسهاییه که یه عشق زمینی، این روزها داره سفت و سخت بهم دیکته میکنه...

پیش خودم فکر میکنم

این که یه عشق زمینیه و اینطوری داره امتحانم میکنه

پس اصل کاری چی؟...

حال این روزهامو هیچ کس نمیدونه

حس میکنم سینه م شده مخزن اسرار

باید امتحان پس بدم

و هیچ کمک و تقلبی هم در کار نیست

باید رسم عاشقی به جا بیارم...

خودم خواستم اینطور زندگی رو

خودم دعا کردم

خدا هم داره امتحانم میکنه

راضیم به رضای خدا

دلم خوشه که خدا بیشتر از وسع هر کس بهش تکلیف نمیکنه

این روزها معنای ایمان به توحید و عدل خدا رو دارم مزمزه میکنم

اصولی از دینم که هیچ وقت فکرش رو هم نمیکردم باهاشون امتحان بشم

دعام کنید

اگر یه حس خاص، یه چیز ناشناخته، شما رو کشونده به اینجا تا این مطلب رو بخونید

به رسم رفاقت و نمک گیری فقط دعام کنید

و کمی هم فکر...

شاید شما هم روزی سخت امتحان بشید

شاید روزی در آینده به یاد جمله های امروز من بیوفتید... 

امیدوارم امتحان شما خیلی راحتتر از مال من باشه

امیدوارم هیچ وقت برزخ سهمگین این دنیا رو تجربه نکنید...

پ.ن1: دلم از درد بی حس شده، ولی نمیدونم چرا ته تهش "عشق" میبینم و بس... چشم هام رو بستم، به عقلم مجال اظهار نظر نمیدم، و فقط دارم به حرفهای دلم گوش میکنم....... اتفاقا چقدر هم سبک شدم وقتی دور چشم سر و تجزیه و تحلیل های عقلم خط کشیدم...حس میکنم چیز بیشتری برای از دست دادن ندارم...  معنای دل به دریا زدنه شاید... وقتی حس میکنم توی دریا، آزاد و رها، بی خیال از همه ی بدیهای دنیا، دارم از بالا و پائین شدن های امواج لذت میبرم... خدایا! یعنی میشه این حال و روز تمرینی باشه برای عشقی حقیقی...؟

پ.ن2: از دوستانم که احتمالا در بدو ورود با موسیقی غیر قابل پیش بینی برای وبلاگم مواجه شدن عذر خواهی میکنم... زیاد موافق موسیقی گذاشتن برای وبلاگ نبوده و نیستم، اون هم با خواننده، ولی حس میکنم این آهنگ به نوعی داره حرفهای دل منو میزنه... از همون موقعی که برای اولین بار موقع پخش سریال شیدایی، غرق در مضمونش شدم.... هرچند هیچ وقت نه اون سریال رو دیدم و نه هیچ وقت آهنگش رو کامل گوش کرده بودم... اما امروز موقع نوشتن این پست، تمام مدت غرق مضمون این آهنگ شده بودم که پس زمینه ی یه وبلاگ دیگه بود... به خصوص قسمتی که میگه: خدایا از تو زیباتر ندیدم ....... ....... .......

پ.ن3: انسان چه مخلوق عجیبیه... از اون ور اون همه پیچیدگیهای فیزیولوژِیک که ته تهش تو یه اتاق تشریح که بری به پوچیش پی میبری... از این ور این همه احساسات ناشناخته... که بعد از سالها تحقیق و پژوهش، هنوز خبره ترین اساتید روح و روان، در توصیف احساسات خودشون ناتوانن چه برسه به بقیه...


[ چهارشنبه 90/12/10 ] [ 5:24 عصر ] [ آفتابگردون ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

وقتی تو نیستی بلاتکلیفم مثل گل آفتابگردون در روزهای ابری...اللهم عجل لولیک الفرج...
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 15
کل بازدیدها: 185941