سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاس و آفتابگردونش
 
آخرین مطالب
لینک دوستان

در جواب نظر یکی از دوستان این مطلبو نوشتم و دیدم که جالبه اگه بقیه ی دوستان عزیزم هم بخونن و نظر بدن...

 

به نظر من آدم تا جایی که میتونه باید از حق و حقوقش دفاع کنه و نذاره کوچکترین حقی ازش ضایع بشه، گاهی هم بخشیدن یه چیزایی خییییییییلی سخته چون واقعا به آدم سخت گذشته و حتی به نوعی بهش توهین شده! یادمه سال دوم راهنمایی که بودم، گلسازی میکردم و گلهای چینی مو به دوستان و حتی معلم هام میفروختم (نه برای اینکه محتاج پولش باشم، فقط برای اینکه دوست داشتم فعالیت اجتماعی و پول در آوردن رو تجربه کنم!) یه بار یکی از هم مدرسه ای هام، یه حلقه گل نرگس سفارش داد و قیمتش رو هم با هم همون اول کنار اومدیم، یه پیش پرداختی هم داد که من رفتم و با اون پول مواد اولیه ی سفارششو خریدم. خدایی ش اون حلقه گل یکی از پر زحمت ترین و حرفه ای ترین کارهام شد (واقعا اون زمان تو کارم متبحر شده بودم) و خیییییییییییییلی برای درست کردنش زحمت کشیدم و با دقت وقت گذاری کردم. تا اینکه حلقه رو آماده کردم و براش بردم. خیلی هم خوشش اومد و استقبال کرد! اما جالبه که دیگه هیچ وقت بقیه ی پولمو بهم نداد! فکر کنم دو هزار تومن بود که در حقیقت دستمزدم میشد. هر بار هم که به نوعی بهش یاد آوری میکردم که بقیه ی پولمو بده، از زیرش در میرفت و بهونه می آورد که یه حلقه گل که اینقدر نمی ارزه!!! (در صورتی که من واقعا در مقابل یه حلقه گل بزرگ که حدود 30- 40تا گل نرگس روش داشت خیلی هم دستمزد کمی گرفته بودم! جالب اینجاست که اون دختر خانم یکی از ثروتمند ترین دانش آموزان مدرسه بود و همه از وضع عالی مالی شون خبر داشتند. شاید باورتون نشه ولی این دو هزار تومنی که ازم ضایع شد سالها تو ذهنم بود و فکر کردن بهش عذابم میداد... تا سالها بعد هر وقت اتفاقی می افتاد که فکر میکردم در حقم ظلمی شده، سعی میکردم در جا یا یکمی بعد ترش ببخشم طرفم رو. اما تا سالها نتونستم این دختر خانم رو ببخشم! حالا هم حتی دلگیرم از حقی که ازم ضایع شد، ولی بخشیدمش... وقتی به این فکر میکنم که اونقدر ظلم های بزرگی تو دنیا وجود دارند که گاهی حتی ما فکرشون رو هم نمیکنیم که چنین ستم هایی وجود داشته باشن، اونوقته که بخشیدن خییییییییییییلی چیزها برام آسون میشه... البته همون طور که گفتم هیچ وقت نمیذارم حقی ازم ضایع بشه، ولی اگر با وجود تمام تلاش هام، این اتفاق افتاد، سعی میکنم ببخشم... یا اگه در اون لحظه نتونم این کارو بکنم، چند ساعت یا یه روز بعد یا یه مدت بعد اینکارو میکنم... میدونید، فکر میکنم اگه ما آدما نتونیم دیگران رو (به خصوص مسائل کوچیکی که برامون پیش میاد ببخشیم، ضررش واسه خودمونه و به روان و آرامش درونی خودمون ظلم کردیم! انسانی که کینه در دلش داشته باشه، هر چند خرده ریز و جزئی (چه برسه به کینه ها و عقده های بزرگ) روان خودشو بیمار میکنه... ولی با بخشش آرامش عجیبی به سراغ آدم میاد... ان شا الله که همیشه بتونیم از حقوق بر حقمون دفاع کنیم و در عین حال همیشه بتونیم ببخشیم...

 

برای تمرین بخشندگی، از همین حالا شروع کنیم! همین حالا یک نفر از کسانی رو که از دستش به هر دلیلی ناراحتیم ببخشیم ( و اگه میتونیم عده ی بیشتری و حتی همه ی افرادی که در حقمون به انواع مختلف ظلم کردند!) یادمون باشه که اگه خدا میخواست ما رو نبخشه و کارهای نادرستمونو تلافی کنه چی میشد......................   ببخشیم تا با اطمینان خاطر و با عشق و ایمان رو به پروردگار مهربونمون کنیم و بگیم: خدایا! من بنده تو بخشیدم، تو هم منو ببخش............. وگرنه چطور میتونیم انتظار داشته باشیم که خداوند و کسانی که در حقشون به هر نحوی ظلم کردیم ما رو ببخشند در حالی که خودمون کینه ی دیگری رو در دل داریم....

 

به قول دوست خوبم سنا، حدیث داریم که ببخشید تا بخشیده بشید...

 

 

بعد نوشت: البته به قول بارانی بعضی جاها خصوصا وقتایی که یه موضوع اجتماعیه نباید ساده بخشید و تا آخرین لحظه باید معترض بود.

و البته خیلی جاها هم باید کینه ی دشمن رو به دل داشت تا ابد!!! مثل کینه دشمنان اسلام از اول تا کنون!!

همونجوری که می گن مثلا در باره اعضای خانواده ات باید بسیاررررررررررر رئوف و بخشنده باشی.... در برابر جاهایی داریم که اتفاقا اگر ببخشی گناه کردی و نباید بگذری....

مثل نبخشیدن قاتلین اباعبدالله....

اما این موارد نبخشیدن در مقابل مواردی که میتونیم ببخشیم خیلی کم هستن...


[ شنبه 89/8/8 ] [ 8:45 عصر ] [ آفتابگردون ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

وقتی تو نیستی بلاتکلیفم مثل گل آفتابگردون در روزهای ابری...اللهم عجل لولیک الفرج...
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 18
کل بازدیدها: 185676